-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عمریست تا ز دست غمت جامه میدرم دستم بگیر، تا مگر از عمر برخورم
2 یادم نمیکنی تو به عمر و نمیرود یاد تو از خیال و خیال تو از سرم
3 رفت از فراق روی تو عمرم به سر، ولی پایم نمیرود که ز پیش تو بگذرم
4 میبایدم خزینهٔ قارون و عمر نوح تا دولت وصال تو گردد میسرم
5 چون عمر گل دو هفته وفای تو بیش نیست ای گل، تو این دو هفته مبر سایه از سرم
6 عمر عزیز و جان گرامی تویی مرا ای عمر و جان، تو دور چرا باشی از برم؟
7 گیتی بسان عمر مرا گو: فرو نورد گر در بسیط خاک بغیر تو بنگرم
8 عمری دگر بباید و شلتاق عالمی تا گنج غارتی چو تو باز آید از درم
9 شیرینتری ز عمر و من اندر فراق تو فرهادوار محنت و تلخی همی برم
10 ای عمر عاریت، مکن از پیش من کنار تا در کنار خویش چو جانت بپرورم
11 گر اوحدی به سیم سخن عمر میخرد من عمر میفروشم و وصل تو میخرم