همی خواهم که تا من زنده باشم از جلال عضد غزل 194

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

همی خواهم که تا من زنده باشم

1 همی خواهم که تا من زنده باشم تو سلطان باشی و من بنده باشم

2 ز غم مُردم که جان دیگرانی به جان دیگران چون زنده باشم؟

3 روا نبود که جان داروی لعلت برند اغیار و من جان کنده باشم

4 برین در من چو سروم دیگران گل روند ایشان و من پاینده باشم

5 بزن آبی بر این دل ورنه بینی که آتش در جهان افکنده باشم

6 بسان غنچه ام در بند ناموس که دل پرخون و لب پرخنده باشم

7 نمیرم چون جلال الا به دردت اگر با طالعی فرخنده باشم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر