-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بخطا میرمد آن نرگس فتان از من که بیک غمزه توان برد دل آسان از من
2 منت ابر بهار است ز باران سرشگ بیرخت بر سر یکدشت مغیلان از من
3 تخم صبرم بدل ای پیر جهاندیده مکار که نه چینی بجز از خوشۀ حرمان از من
4 آن شد ایخواه که از جانرود پای شکیب کانزمان دست ز من بود و گریبان از من
5 گریه ام کشت دهانی به تبسم بگشای تا یکی تنگدل ایغنچۀ خندان از من
6 باغبان گو که بتاوان تماشای گل برد از خون جگر لاله بدامان از من
7 صید هشیار ز صیاد گریزد لیکن نه بدینگونه که صیاد گریزان از من
8 نیرّا با همه سودا زدگی حیرانم گر چه آنطفل پریروست هراسان از من