1 بجهم از بد ایام چنانک از کمان ختنی تیر خدنگ
2 گر به هر جور که آید بکشد من پلنگم نکشم جور پلنگ
3 خواری و اسب گرانمایه مباد من و این نفس عزیز و خر لنگ
1 تا گل لعل روی بنمودست بلبل از خرمی نیاسودست
2 دیرگاهست تا چو من بلبل عاشق بوستان و گل بودست
1 سوال کرد دل من که دوست با تو چه کرد چرات بینم با اشک سرخ و با رخ زرد
2 دراز قصه نگویم حدیث جمله کنم هر آنچه گفت نکرد و هر آنچه کشت نخورد