- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سر بگذرانم از سر گردون به گردنی گر بگذرد به خاطر او یاد چون منی
2 تا در دلم خیال رخ او قرار یافت مسکین دلم قرار ندارد به مسکنی
3 میلم به باغ بود، دلم گفت: دیده گیر سروی نشسته بر لب جویی و سوسنی
4 گر مرغ زیرکی به هوای دگر مرو بهتر ز کوی دوست نباشد نشیمنی
5 ای مدعی، چو خوشه مرا سرزنش مکن برده به باد عشق اگرت هست خرمنی
6 وی دل که سینه را سپر غصه کردهای پیکان عشق را به ازین ساز جوشنی
7 جانا، به خود نگاه کن و حال ما ببین گر جان ندیدهای که جدا گردد از تنی
8 یک شهر دشمنند مرا وز بهر تست گو: جوجرم کنید که بر من به ارزنی
9 گر داشتی دلم به زر و سیم دسترس هر دم در آستین تو میریخت دامنی
10 سیلیزنان سزد که برونش کنی ز در گر پیشت آفتاب به تابد به روزنی
11 مرد اوحدی ز عشق و نگفتی: دریغ بود ماتم، نگاه کن، که نیرزد به شیونی