- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دارم سری از خیال در پیش وز درد فتاده ام به تشویش
2 کان دلبر شوخ چشم عیار رانده است مرا ز حضرت خویش
3 در خانه خود صلا زد آنگاه کفش ادبم نهاد در پیش
4 افکند ز طمراق و نازم خندید مرا بسلبت و ریش
5 گفتم که ارادتم چند بیند هر روز محبتش شود بیش
6 بر عکس مراد خویش دیدم سلطان نکند نظر بدرویش
7 ای دل اگر آن نگار طناز مرهم ننهاد بر دل ریش
8 زین بیش ز مهر وی مجو کام زین بیش ز قهر وی میندیش
9 شاهان را این چنین بود رسم خوبان را این چنین بود کیش
10 بیچاره امیریست کو را جز تیر دعا نمانده در کیش