-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خرم از درد توام زانرو که درمانم توئی رفتی از چشمم ولی پیوسته در جانم توئی
2 آشکارا درد دل پیش تو گفتن روی نیست زانکه من پروانه ام شمع شبستانم توئی
3 بی گل رویت اگر چون ابر گریم عیب نیست من چو یعقوب حزینم ماه کنعانم توئی
4 با لب میگون و چشم پرخمار خویشتن آنکه هردم میکند سرمست و حیرانم توئی
5 جان من هنگام خاموشی چو جانی در دلم وقت ناله چون نفس همراه افغانم توئی
6 در پس هر پرده آنکو فتنه ها انگیختی گرچه پنهان میکنی پیدا و پنهانم توئی
7 خواه چون چنگم نواز و خواه چون عودم بسوز من غلام بنده فرمان شاه و سلطانم توئی
8 تا حیات تازه از عشق تو یابم چون حسین جان فدایت میکنم ای آنکه جانانم توئی