دل از نظارهٔ آن گلعذارم از بابافغانی شیرازی غزل 59

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

دل از نظارهٔ آن گلعذارم گلشنست امشب

1 دل از نظارهٔ آن گلعذارم گلشنست امشب چراغ از روغن بادام چشمم روشنست امشب

2 سپندم خوشهٔ پروین و شمع مهر هم‌زانو مه نو پاسبان و زهره‌ام چوبک‌زنست امشب

3 وصالم هست اما زَهرهٔ بوس و کنارم نیست گلم در خوابگاه و خار در پیراهنست امشب

4 گذشت از کاوکاو غمزه سیل خونم از دامن به چشمم آنچه مژگان بود گویا سوزنست امشب

5 گل‌افشانی چشمم بین که باز از گریهٔ شادی برم از ارغوان و لاله خرمن خرمنست امشب

6 دل صد پاره‌ام کز برق دیدارست در آتش نه مشت پارهٔ الماس کوه آهنست امشب

7 سپند آتش خویشم، مبادا بنگرد چشمی ز بخت نیم بیدار آنچه در دست منست امشب

8 فغانی قصه کوته ساز تا روشن نگردانی که با دیوانه مهتابی مقیم گلخنست امشب

عکس نوشته
کامنت
comment