-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کیستم من نفس سوختهٔ منجمدی دل خون گشته و گل کرده غبار جسدی
2 نقش تصویر خیالی ز اثر نومیدم دعویام شوخی و مستی و ندارم سندی
3 وصل جستم دو جهان جلوه دچارم کردند چه صنمها که ندیدم به سراغ صمدی
4 هر چه موقوف بیانست شماری دارد از احد هم نتوان یافت بغیر از عددی
5 جز خموشی که کس انگشت به حرفش ننهد سخنی کو که ندارد ز زبان دست ردی
6 غنچهٔ سر گره وهم تعلق تا چند ای نسیم دم شمشیر شهادت مددی
7 عرض هستیست گزندی که علاجش عدمست نیست امروز به خود بینی ما چشم بدی
8 موج را عقد گهر کرد به خود پیچیدن میشود ضبط نفس رشتهٔ عمر ابدی
9 مژدهٔ عافیتی یافتم از کلفت دهر موی چشم آینه را گشت حضور نمدی
10 هر کجا بیدل از این باغ نهالست بلند در هوای قد او ناله کشیدهست قدی