- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حالم از شرح غمت افسانه ایست چشمم از عکس رخت بتخانه ایست
2 هر کجا بدگوهری در عالمست در کنار آنچنان دردانه ایست
3 بر امید زلف چون زنجیر تو ای بسا عاقل که چون دیوانهایست
4 گفتم او را این چه زلف ( ... ) گفت هان فیالجمله در ( ... )
5 از لبش یک نکتهای ( ... ) وز خمش یک قطرهای پیمانهایست
6 با فروغ آفتاب حسن او شمع گردون کمتر از پروانهایست
7 نازنینا رخ چه میپوشی ز من آخر این مسکین کم از بیگانهایست
8 از بت آزر حکایتها کنند بت خود اینست از ( ... )
9 دل نه جای تست آخر چون کنم در جهانم خود همین ویرانهایست
10 این نه دل خوانند کین ( ... ) این نه عشق است از ( ... )