حالم از شرح غمت افسانه ایست از سعدی شیرازی مفرد 6

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

حالم از شرح غمت افسانه ایست

1 حالم از شرح غمت افسانه ایست چشمم از عکس رخت بتخانه ایست

2 هر کجا بدگوهری در عالمست در کنار آنچنان دردانه ایست

3 بر امید زلف چون زنجیر تو ای بسا عاقل که چون دیوانه‌ایست

4 گفتم او را این چه زلف ( ... ) گفت هان فی‌الجمله در ( ... )

5 از لبش یک نکته‌ای ( ... ) وز خمش یک قطره‌ای پیمانه‌ایست

6 با فروغ آفتاب حسن او شمع گردون کمتر از پروانه‌ایست

7 نازنینا رخ چه می‌پوشی ز من آخر این مسکین کم از بیگانه‌ایست

8 از بت آزر حکایتها کنند بت خود اینست از ( ... )

9 دل نه جای تست آخر چون کنم در جهانم خود همین ویرانه‌ایست

10 این نه دل خوانند کین ( ... ) این نه عشق است از ( ... )

عکس نوشته
کامنت
comment