من به وفا مردم و رقیب به در از غالب دهلوی غزل 139

غالب دهلوی

آثار غالب دهلوی

غالب دهلوی

من به وفا مردم و رقیب به در زد

1 من به وفا مردم و رقیب به در زد نیمه لبش انگبین و نیمه تبر زد

2 در نمکش بین و اعتماد نفوذش گر به می افگند هم به زخم جگر زد

3 کیست درین خانه کز خطوط شعاعی مهر نفس ریزه ها به روزن در زد؟

4 دعوی او را بود دلیل بدیهی خنده دندان نما به حسن گهر زد

5 غیرت پروانه هم به روز مبارک ناله چه آتش به بال مرغ سحر زد

6 لشکر هوشم به زور می نشکستی غمزه ساقی نخست راه نظر زد

7 زان بت نازک چه جای دعوی خونست دست وی و دامنی که او به کمر زد

8 برگ طرب ساختیم و باده گرفتیم هر چه ز طبع زمانه بیهده سر زد

9 شاخ چه بالد گر ارمغان گل آرد تاک چه نازد اگر صلای ثمر زد

10 کام نبخشیده ای گنه چه شماری غالب مسکین به التفات نیرزد

عکس نوشته
کامنت
comment