مستم اگر باده نیست از بابافغانی شیرازی غزل 88

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

مستم اگر باده نیست لعل لب یار هست

1 مستم اگر باده نیست لعل لب یار هست گو می تلخم مباش شربت دیدار هست

2 ساقی ما بی طلب گر ندهد جرعه یی تشنه لبان را کجا قوت گفتار هست

3 صبح وصالم دمید گلبن عیشم شکفت رخصت چیدن کجاست در دلم این خار هست

4 خواستم از دل نشان داد بتیرم جواب رخنه ی پیکان هنوز در دل افگار هست

5 گر ندهد باغبان رخصت گشت چمن منکه بخواری خوشم سایه ی دیوار هست

6 مرد نظر باز را تلخ مگو ای حکیم نیش زبان تا بکی، غمزه ی خونخوار هست

7 آنکه بخلوت درون نکته فروشی کند گو بدرآ کاین سخن بر سر بازار هست

8 آنچه مراد منست خارج رنگست و بو ورنه گل زرد و سرخ در همه گلزار هست

9 در قدم شمع خویش باش فغانی سپند زانکه چراغ ترا آفت بسیار هست

عکس نوشته
کامنت
comment