منم مست از لب ساقی نه از می از شمس مغربی غزل 185

شمس مغربی

آثار شمس مغربی

شمس مغربی

منم مست از لب ساقی نه از می

1 منم مست از لب ساقی نه از می کز آن لب میکشم جام پیاپی

2 من از گفتار مطرب در سماعم نه از آواز چنگ و ناله نی

3 بجان، من زنده چون باشم که جانم ندارد زندگی یک لحظه بی وی

4 الا ای آفتاب سایه گستر مگردان روی را از جانب فی

5 تو خورشیدی و من سایه از آنرو گهی لاشی شوم از وی گهی شیء

6 زمانی در پیم‌آیی چو خورشید زمانی آیمت چون سایه از پی

7 بسان سایه ام‌ای مهربانان گهی میگستری گه میکنی طی

8 نیابد بیتو عالم مغربی را که مجنون را غرض لیلی است از حی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر