-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خاطر از زلف تو امروز، پریشان کردم دیده از فرقت رخسار تو گریان کردم
2 شکرلله که به یمن شرف دولت عشق خویش را مالک صد ملک سلیمان کردم
3 تا مرا سلطنت فقر، به پوشید لباس من تن خود، به تمنای تو عریان کردم