- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیوانهام ز خانه مشوش برآمده طوفانم از تنور پرآتش برآمده
2 آن صید عاجزم که ز تأثیر کین من تیر و کمان شکسته ز ترکش برآمده
3 هرگز نبود کاسهام از لای غم تهی صحبت به میر میکدهام خوش برآمده
4 بر کعبتین اختر من نیست نقطهای زین نقشها که چرخ منقش برآمده
5 باریده برگ گل به سر از سنگ طعنهام در کوچهای که طبع جفاکش برآمده
6 بادا شکسته خاطر سلطان ز جرم من کز خانهام خم می بیغش برآمده
7 میترسم این شراب «نظیری» جنون دهد دیوانهای ز شیشه پریوش برآمده