-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز قرب دوست چگویم که مو نمیگنجد ز بعد خود که درو گفتوگو نمیگنجد
2 چه جای نکتهٔ باریک و حرف پنهانست میان عاشق و معشوق مو نمیگنجد
3 بیان چه سان بتوان از جمال او حرفی چه در بیان و زبان وصف او نمیگنجد
4 زبان بکام خموشی کشیم و دم نزنیم چه جای نطق تصور درو نمیگنجد
5 ز بس نشست ببالای یکدگر سودا بیقعهٔ سر من های و هو نمیگنجد
6 سبو ز دست بنه ساقیا و خم بر گیر که قدر جرعهٔ ما در سبو نمیگنجد
7 سبو چه باشد و یا خم گلوی ماست فراخ بیار بحر مگو در گلو نمیگنجد
8 چو در خیال در آئی همین تو باشی تو که در مقام فنا ما و او نمیگنجد
9 چو فیض در تو فنا شد دگر چه میخواهد چو جای وصل نماند آرزو نمیگنجد