من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام از قدسی مشهدی غزل 374

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام

1 من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام رحمی، که بر سپردن جان، دل نهاده‌ام

2 اظهار دوستی زبانی کند چو خصم باور کنم محبتش، از بس که ساده‌ام

3 از یمن عشق، دیدن رویم مبارک است چون آفتاب، با همه کس رو گشاده‌ام

4 ساقی، دلم مقید دام کدورت است بستان ز چنگ غصه به یک جام باده‌ام

5 هرگز اراده‌ای نکنم آرزو، مباد مردم گمان برند که صاحب اراده‌ام

6 ایمان به عشق دارم و گویم حدیث عقل در باطنم سوار و به ظاهر پیاده‌ام

7 قدسی نظر به خواری ظاهر مکن، که من داغم، ولیک در بغل لاله زاده‌ام

عکس نوشته
کامنت
comment