-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به خود مشغول میگردم که از خود یار میجویم گهی در دل گهی در سینه افگار میجویم
2 دمی کو هست پیشم تا نگردد هیچکس آگه همیگویم نشانش از در و دیوار میجویم
3 ببین در سر چهها دارم زهی فکر محال من ره و رسم وفا زان کافر خونخوار میجویم
4 ترا از من همیجستند مردم پیش از این اکنون همی گردم به هر جانب ترا ز اغیار میجویم
5 به بوی تو دل صد پاره من ماند در بستان کنون هر پاره آن از سر هر خار میجویم
6 چنان شد کشتی محیی که گر یک دم شود غائب همان ساعت نشان او ز پای دار میجویم