خاک شدم در تو را آب رخم از خاقانی شروانی غزل 377

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری

1 خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری داشتمت به خون دل خون دلم چرا خوری

2 از سر غیرت هوا چشم ز خلق دوختم پردهٔ روی تو شدم پردهٔ من چرا دری

3 وصل تو را به جان و دل می‌خرم و نمی‌دهی بیش مکن مضایقه زانکه رسید مشتری

4 گه به زبان مادگان عشوهٔ خوش همی دهی گه به شگرفی و تری هوش مرا همی بری

5 عشق تو را نواله شد گاه دل و گهی جگر لاغر از آن نمی‌شود چون برهٔ دو مادری

6 کیسه هنوز فربه است از تو از آن قوی دلم چاره چه خاقنی اگر کیسه رسد به لاغری

7 گرچه به موضع لبت مفتعلن دوباره شد بحر ز قاعده نشد تا تو بهانه ناوری

عکس نوشته
کامنت
comment