خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

خاک شدم در تو را آب رخم از خاقانی شروانی غزل 377

غزل 377 ام از 1365 غزلیات

خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری

1 خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری داشتمت به خون دل خون دلم چرا خوری

2 از سر غیرت هوا چشم ز خلق دوختم پردهٔ روی تو شدم پردهٔ من چرا دری

3 وصل تو را به جان و دل می‌خرم و نمی‌دهی بیش مکن مضایقه زانکه رسید مشتری

4 گه به زبان مادگان عشوهٔ خوش همی دهی گه به شگرفی و تری هوش مرا همی بری

5 عشق تو را نواله شد گاه دل و گهی جگر لاغر از آن نمی‌شود چون برهٔ دو مادری

6 کیسه هنوز فربه است از تو از آن قوی دلم چاره چه خاقنی اگر کیسه رسد به لاغری

7 گرچه به موضع لبت مفتعلن دوباره شد بحر ز قاعده نشد تا تو بهانه ناوری

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری

شاعر شعر خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری چه کسی است ؟

شاعر شعر خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری خاقانی شروانی می باشد.

شعر خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری چیست ؟

قالب شعر خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری غزل است

مضمون اصلی شعر خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.