دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه از قدسی مشهدی غزل 298

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته گیسویش

1 دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته گیسویش گمان بردم که هریک چشم حیرانی‌ست بر رویش

2 چو دانم هر سر مویش گرفتار دگر خواهد سری دارد دلم چون شانه با هر تار گیسویش

3 بگیرد آفتاب ای کاش، تا روشن شود چشمم به خاک افتاده‌ای تا چند بینم بر سر کویش

4 گر افتد در رهش گل، کوبدم پهلو، که می‌دانم چو نقش پا نخواهد شد جدا از خاک، پهلویش

5 خیال غمزه را زحمت مده گو نرگس جانان که شد ناخن، خراش سینه‌ام را یاد ابرویش

6 تماشا چون توانم کرد قدسی تندخویی را که افتد صد شکن بر هر نگاه از تندی خویش

عکس نوشته
کامنت
comment