- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیدست و پا به خاک ادب نقش بستهام در سایهٔ تأمل یادش نشستهام
2 فریاد ما بهگو ش ترحم شنیدنی است پربینوا چو نغمهٔ تارگسستهام
3 ای کاش سعی بیخودیی داد ما دهد بالیکه داشت رنگ به حیرت شکستهام
4 گوشی که بر فسانهٔ ما وا رسد کجاست حرمان نصیب نالهٔ دلهای خستهام
5 جمعیم چون حواس در آغوش یکنفس گلهای چیدهٔ به همین رشته دستهام
6 خجلت نیاز دعوی مجهول ماکهکرد نگذشته زین سو آن سوی افلاک جستهام
7 این است اگر عقوبت اسباب زندگی از هول مرگ و وسوسهٔ حشر رستهام
8 بیدل مپرس از ره هموار نیستی بی چین تر از نفس همه دامن شکستهام