جلال عضد

جلال عضد

جلال عضد
جلال عضد

در پایت اوفتادم ای دوست! دست از جلال عضد غزل 191

غزل 191 ام از 401 غزلیّات

در پایت اوفتادم ای دوست! دست گیرم

1 در پایت اوفتادم ای دوست! دست گیرم می کن بزرگی خود منگر که من حقیرم

2 ای شمع جمع خوبان! پروانه وار روزی گرد سرت بگردم در پیش پات میرم

3 از دست چشم و زلفت پیش که داد خواهم؟ [این] می کشد به بندم [وان] می کشد به تیرم

4 خیز ای طبیب نادان! ترک معالجت کن من درد عشق دارم درمان نمی پذیرم

5 چون کشته تو گردم گر بگذری به خاکم از خاک سر برآرم تا دامنت بگیرم

6 ای دوستان! مجویید از بند او خلاصم آزادم از دو عالم تا در کفش اسیرم

7 روی از تو برنچینم گر می کشی به تیغم چشم از تو برندوزم گر می زنی به تیرم

8 من ترک او نگویم ور جان رَود درین سر کز جان گزیر باشد وز دوست ناگزیرم

9 هر شب به خار و خارا غلطم ز درد دوری وز شوق وصل گویی پهلوست بر حریرم

10 تا از جلال دوری دوری نکرد یک دم نام تو از زبانم، یاد تو از ضمیرم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در پایت اوفتادم ای دوست! دست گیرم

شاعر شعر در پایت اوفتادم ای دوست! دست گیرم چه کسی است ؟

شاعر شعر در پایت اوفتادم ای دوست! دست گیرم جلال عضد می باشد.

شعر در پایت اوفتادم ای دوست! دست گیرم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر در پایت اوفتادم ای دوست! دست گیرم چیست ؟

قالب شعر در پایت اوفتادم ای دوست! دست گیرم غزل است

مضمون اصلی شعر در پایت اوفتادم ای دوست! دست گیرم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر