1 ای آنکه به یکرنگی تو متصفم در بندگیت مقرم و معترفم
2 با «فاف» و «ر» و « الف ،ب » و «ه » ز کرم بفرست بدست «غین » و « لام» و « الفم»
1 بازم زبان شکر به جنبش درآمدست نیشکر امید ز باغم بر آمدست
2 آن دولتی که میطلبیدیم در به در پرسیده راه خانه و خود بر در آمدست
1 پر گشت دل از راز نهانی که مرا هست نامحرم راز است زبانی که مرا هست
2 با کس نتوان گفتن و پنهان نتوان داشت از درد همین است فغانی که مرا هست
1 قرعه دولت زدم ، یاری و اقبال هست قرعه دولت زدم ، یاری و اقبال هست
2 حال نکو بگذرد، بخت مددها کند طالع خود دیدهام، شاهد این حال هست