1 آس شدم زیر آسیای زمانه نیسته خواهم شدن همی به کرانه
2 زاد همی ساز و شغل خویش همی بر چند بری شغل نای و چنگ و چغانه
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 گر در عمری شبی به ما پردازد وین جان به لب رسیده را بنوازد
2 لب بر لب او نهشته ، ناگه خورشید با تیغ کشیده بر سر ما تازد
1 بنفشه زار بپوشید روزگار به برف درونه گشت چنار و زریر شد شنگرف
2 که برف از ابر فرود آید ، ای عجب ، هر سال از ابر من به چه معنی همی بر آید برف ؟
1 خواجه ، تُتماج باید و سر بریان سود ندارد مرا سَفَرجَل و چُکری
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **