1 یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند گوشه گیرم که چنین در به درم ساخته اند
2 از نفس ماندم و پرواز به دادم نرسید مگر از پرده دل بال و پرم ساخته اند
3 تا در آیینه دیگر نشناسم خود را بی تو هر لحظه به رنگ دگرم ساخته اند
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 شد شیشه خانه باغ دل از جان سخت ما جز سنگ فتنه یار نیارد درخت ما
2 بیگانه الفتیم چه دنیا چه آخرت در خانه وجود و عدم نیست رخت ما
1 بی رخت شکوه ز بخت سیهی نیست مرا لاف طاقت زده ام کم گنهی نیست مرا
2 دیده گر جلوه گه گلشن امید شود همچو نرگس سر و برگ نگهی نیست مرا
1 ای گلشن از بهار خیال تو سینهها برگ گل از طراوت نامت سفینهها
2 هرجا غمت رواج دهد گوهر شکست بر سنگ خاره رشک برند آبگینهها
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **