من اشتر مست از جلال الدین محمد مولوی غزل 1563

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

من اشتر مست شهریارم

1 من اشتر مست شهریارم آن خایم کز گلو برآرم

2 چون گلبن روی اوست خویم اشکوفه من بود نثارم

3 چون بحر اگر ترش کنم رو پرگوهر و در بود کنارم

4 گر یار وصال ما نجوید با عشق وصال یار غارم

5 خواری که به پیش خلق عار است آن عار شده‌ست افتخارم

6 باد منطق برون کن از لنج کز باد نطق در این غبارم

عکس نوشته
کامنت
comment