1 تا جان باشد به می خوری می کوشم خوش آب حیاتی است روان می نوشم
2 مویی ز سر زلف بتی یافته ام زنار کنم به عالمی نفروشم
1 ما به عین تو دیده ایم تو را وز همه برگزیده ایم تو را
2 عاشقانه یگانه در شب و روز در کش خود کشیده ایم تو را
1 رند مستی چو دمی با او برآ از در میخانهٔ ما خوش درآ
2 مجلس ما را غنیمت می شمُر زانکه اینجا خوشتر از هر دو سرا
1 رو فنا شو بیا بقا دریاب خوش بقائی از این فنا دریاب
2 قدمی نه درآ در این دریا عین ما را به عین ما دریاب