- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من با تو حدیث بیزبان گویم وز جمله حاضران نهان گویم
2 جز گوش تو نشنود حدیث من هر چند میان مردمان گویم
3 در خواب سخن نه بیزبان گویند در بیداری من آن چنان گویم
4 جز در بن چاه می ننالم من اسرار غم تو بیمکان گویم
5 بر روی زمین نشسته باشم خوش احوال زمین بر آسمان گویم
6 معشوق همیشود نهان از من هر چند علامت نشان گویم
7 جانهای لطیف در فغان آیند آن دم که من از غمت فغان گویم