من با تو حدیث از جلال الدین محمد مولوی غزل 1547

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

من با تو حدیث بی‌زبان گویم

1 من با تو حدیث بی‌زبان گویم وز جمله حاضران نهان گویم

2 جز گوش تو نشنود حدیث من هر چند میان مردمان گویم

3 در خواب سخن نه بی‌زبان گویند در بیداری من آن چنان گویم

4 جز در بن چاه می ننالم من اسرار غم تو بی‌مکان گویم

5 بر روی زمین نشسته باشم خوش احوال زمین بر آسمان گویم

6 معشوق همی‌شود نهان از من هر چند علامت نشان گویم

7 جان‌های لطیف در فغان آیند آن دم که من از غمت فغان گویم

عکس نوشته
کامنت
comment