رویت از آیینه ای دلدار از قصاب کاشانی غزل 210

قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

رویت از آیینه ای دلدار می‌گیرم سراغ

1 رویت از آیینه ای دلدار می‌گیرم سراغ یار را در خانه اغیار می‌گیرم سراغ

2 خال را می‌جویم از دنباله ابروی دوست نیست عیبم مهره را از مار می‌گیرم سراغ

3 شرح غم می‌پرسم از کاکل، ز زلف آشفتگی شغل خویش از محرمان یار می‌گیرم سراغ

4 زخم دل را بخیه گیرا نیست تا بر خون نشست تاری از آن موی عنبربار می‌گیرم سراغ

5 در میان عشق‌بازان من شدم باریک‌بین بس‌که از آن طره طرار می گیرم سراغ

6 پیش پای یار برمی‌خیزم از جا چون غبار بوی دلبر زان سبک رفتار می‌گیرم سراغ

7 هم ز گل می‌پرسم احوال تو هم از عندلیب کم تو را می‌بینم و بسیار می‌گیرم سراغ

8 در زبانم نیست حرفی غیر حرف یار من بس‌که قصاب از در و دیوار می‌گیرم سراغ

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر