-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر رنج که میرسد بجانم از خود رسدم اگر بدانم
2 از هیچکسم شکایتی نیست از خویش بخویش در فغانم
3 بر من ازمن غمست و محنت از بود و نبود ود بجانم
4 درد دل من ز غیر من نیست خود درد دل و بلای جانم
5 خود سد ره سلوک خویشم خارم که بپای خود نهادم
6 خار پای خودم که با خود یک گام شدن نمیتوانم
7 بار دوش خودم که بر خود پیوسته چو با خودم گرانم
8 از خویش اگر خلاص گردم آن کو در وهم ناید آنم
9 چون فیض ز خویش اگر رهیدم فرمان ده هفت آسمانم