- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گیرم نقاب برفکنی از رخ چو ماه کو تاب یک کرشمه و کو طاقت نگاه
2 یک شمه از طراوت رویت بهار و باغ یک پرتو از فروغ رخت نور مهر و ماه
3 یکبار رخش نازبرون تا ز و باز بین عشاق را جبین مذلت به خاک راه
4 در خون نگر بمالم دل مردمان چشم بر پا نموده از مژگان رایت سپاه
5 عزم شکار کرده مرانم که عیب نیست وقت شکار بودن سگ در قفای شاه
6 آن مه سپه کشد پی تاراج جان ز ناز من میکنم مبارزه با خیل اشک و آه
7 جز پیش این بتان خداوندگار حسن در مذهب که بوده روا قتل بیگناه؟
8 در ترک و تاز لشکر نازش به ملک حسن کس جان نبرد خاصه تو اسرار از این سپاه