- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کرانه گیرم تا خود ز عشق باز کنم در خصومت بر خویشتن فراز کنم
2 زعشق دوست بدین عشق و دوستی که منم نه ممکن است که من خود زعشق باز کنم
3 زیاد روی خداوند آن دو زلف سیاه چو نام عشق بود من سخن دراز کنم
4 گرش ببینم و دستم به زلف او نرسد به چشم با سر زلفش ز دور راز کنم
5 نیوفتد سخنش در برابر سخنم که او حدیث زناز و من از نیاز کنم