1 از دهانش کام دل برگیرم و خوش دل شوم گوشهٔ زلفش به دست من گر افتد یک شبی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 کجا روم که مرا جز درت پناهی نیست به جز عنایت تو هیچ عذرخواهی نیست
2 سرم فدای رهت باد تا نگویندت که در طریقهٔ عشق تو سر به راهی نیست
1 تا بر بیاض رویت خطّ سیه برآمد از نامهٔ محبّان نام گنه برآمد
2 گو طرّهٔ را مبُر سر اکنون که رخ نمودی فکر از درازی شب نبوَد چو مه برآمد
1 افسوس که صورت تُتق چهرهٔ معنی ست ورنه همه آفاق پر از نور تجلّی ست
2 هر لحظه در این کوی به دیگر صفتی یار در جلوهٔ حسن است ولی چشم تو اعمی ست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **