- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بوسه ای از دوست ببردم به نرد نرد برافشاند و دو رخ سرخ کرد
2 سرخی رخساره آن ماهروی بر دو رخ من دو گل افکند زرد
3 گاه بخایید همی پشت دست گاه بر آورد همی آه سرد
4 گفتم جان پدر این خشم چیست از پی یک بوسه که بردم به نرد
5 گفت من از نرد ننالم همی نرد به یک سو نه و اندر نورد
6 گفتم گر خشم تو از نرد نیست بوسه بده گرد بهانه مگرد
7 گفت که فردا دهمت من سه بوس فرخی امید به از پیشخورد