-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیش صبا نثار کنم جان شکوفهوار کو عقد عنبرین که شکوفه کند نثار
2 ای مرد با شکوفه چه سازم طریق انس این بس مرا که دیدهٔ من شد شکوفهبار
3 جانم شکوفهوار شکافان شد از هوس چون حجلهٔ شکوفه برانداخت نوبهار
4 هر شب که پر شکوفه شود روی آسمان در چشم من شکوفهوش آید خیال یار
5 شاخ شکوفهدار امیدم شکسته شد چون از شکوفه قبهٔ نو بست شاخسار
6 کو آن شکوفهٔ طرب و میوهٔ دلم اکنون که پر طلسم شکوفه است میوهدار
7 چون زان شکوفه عارض امید به نبود امید من بمرد به طفلی شکوفهوار
8 هست از شکوفه نغزتر و شوخ دیدهتر خاقانی از شکوفه امید بهی مدار