به خون خوردن جدا زان لعل از قدسی مشهدی غزل 386

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

به خون خوردن جدا زان لعل شکربار می‌سازم

1 به خون خوردن جدا زان لعل شکربار می‌سازم ز مژگان خون دل می‌ریزم و ناچار می‌سازم

2 نیم بلبل که گل همدم هر خار و خس بینم ز رشک غیر، با محرومی دیدار می‌سازم

3 تو لذت‌دوستی دشمن، علاج درد خود می‌جو که من با چشم پرخون و دل افگار می‌سازم

4 ازان ترسم که بازت بی‌وفا خوانند بی‌دردان وگرنه من بدین ناکامی بسیار می‌سازم

5 تو و سجاده و تسبیح با صد عیب در باطن که من همچون برهمن فاش با زنار می‌سازم

عکس نوشته
کامنت
comment