- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سازم آن می نمک آلود که بی غم باشد افگنم مشک در آن حقه که مرهم باشد
2 هست راحت الم کلبه احزان بر من غم از آن خانه کنم وام که ماتم باشد
3 هر شبم عشق به افسون نوی بندد خواب کآگهی بیش شود بند چو محکم باشد
4 شرح سودای دلم را سر و سامان مطلب کار آنست که چون زلف تو درهم باشد
5 دعوی ذره دروغ است که عاشق باید کم بقاتر بر خورشید ز شبنم باشد
6 هرکسی از تو نشانی به گمان می گوید کس ندیدیم که در بزم تو محرم باشد
7 هرگز از نخل بری کس ثمر انس نچید تخم این مهر گیا در دل آدم باشد
8 غیراخلاص و محبت نبود شیوه ما جور و بیداد بر آن غمزه مسلم باشد
9 نکند بنده مجبور گناهی اما ادب آنست که در پیش تو ملزم باشد
10 گر ملایک ز سر سدره به حاجت آیند زلف از کف ندهد گر همه حاتم باشد
11 از تنگ حوصلگی های «نظیری » در وصل عشق حرمان ابد گر دهدش کم باشد