-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هم جفای دوستان هم جور دشمن میکشم هرکه از هر جا برآرد تیغ گردن میکشم
2 پهلوی چرب غنا ارزانی دونهمتان من ز خاک آستان فقر روغن میکشم
3 چند باشم شعله هر گلخنی دیگر چو داغ بر در دل مینشینم پا به دامن میکشم
4 بس که از ذوق خموشی دم زدن دشوار شد هر نفس کز دل کشم پیکانی از تن میکشم
5 شرم بادم دارم ار سرمایه از دشمن دریغ برق را دامن همیگیرم به خرمن میکشم
6 در نظر شاخ گلی دارم که در هر سرزمین رنگ میریزم زاشک و طرح گلشن میکشم
7 خار را از پا برون میآورم دائم به خار تا نپنداری درین ره بار سوزن میکشم
8 وای اگر میماند با ما آنچه شیطان برده است بار خود میبینم و منت ز رهزن میکشم
9 بس که با آوارگی خو کردهام دایم کلیم میخلد خارم به پا گر پا به دامن میکشم