-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از دست دهر محنت بسیار می کشم آئینه وار هر نفس آزار می کشم
2 در آتشم چو پنبه داغ از ملایمت از طبع سازگار خود آزار می کشم
3 یک رهبرم درین ره تاریک برنخورد چون آفتاب دست بدیوار می کشم
4 یک رهبرم درین ره تاریک برنخورد چون آفتاب دست بدیوار می کشم
5 بازار گرمم از خنکی های بخت رفت آن یوسفم که ناز خریدار می کشم
6 چون گل بسر زنم زبس از خون گرفته رنگ از دیده در ره تو اگر خار می کشم
7 چون سایه اختیار بدستم نداده اند گویم چسان که دست زهر کار می کشم
8 خونم وفا بمستی چشمت نمی کند زین نیم جرعه خجلت بسیار می کشم
9 از آن مکدرم که زتأثیر عکس خویش آئینه را نقاب برخسار می کشم
10 رنگ از حنای عید کلیم ار نباشدم دستی باین دو دیده خونبار می کشم