-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میربایم بوسه و عرض ندامت میکنم اختراعی چند در آداب صحبت میکنم
2 ناتوانم برنتابم صدمه لیک از فرط آز تا درآویزد به من اظهار طاقت میکنم
3 گویی از دشواری غم اندکی دانسته است میکشد بیجرم و میداند مروت میکنم
4 در تپش هر ذره از خاکم سویدای دل است هرچه از من رفت و هم بر خویش قسمت میکنم
5 غافلم زان پیچ و تاب غصه کز غم در دل است دل شکاف آهی به امید فراغت میکنم
6 سنگ و خشت از مسجد ویرانه میآرم به شهر خانهای در کوی ترسایان عمارت میکنم
7 کردهام ایمان خود را دستمزد خویشتن میتراشم پیکر از سنگ و عبادت میکنم
8 چشم بد دور التفاتی در خیال آوردهام هرچه دشمن میکند با دوست نسبت میکنم
9 دستگاه گلفشانیهای رحمت دیدهام خنده بر بیبرگی توفیق طاعت میکنم
10 زنگ غم ز آیینه دل جز به می نتوان زدود دردم از دهر است و با ساقی شکایت میکنم
11 غالبم غالب هم آیین برنتابم در سخن بزم بر هم میزنم چندان که خلوت میکنم