-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز عید آمد بغل گیری مینا میکنم از کجا یاری چو او خون گرم پیدا میکنم
2 پندگویان کهنه دیوارند و من سیلابشان منعشان تا چند باید، رو به صحرا میکنم
3 همچو خار پا به جای خود کسی نگذاردم با چنین طالع اگر در خاطری جا میکنم
4 خط دمید، اکنون از آن لب کام دل خواهم گرفت شام چون شد روزه امید را وامیکنم
5 بس که بر هم خوردهام سررشته را گم کردهام خاطر جمع از سر زلفت تمنا میکنم
6 بر سر خوان بلا تنها نخوردم رزق خود یک برش زخم ترا قسمت بر اعضا میکنم
7 شیشه و ساغر کلیم از وضع من آزردهاند این نه میخواریست قبض روح مینا میکنم