1 می رسانم به عز عرض حضور بنده ی زار مضطر مهجور
1 باز بگشود صبا دست ستم زد سر زلف ریاحین برهم
2 ابر زد در صف بستان خیمه سرو افراشته بگردون پرچم
1 در این زمانه که یکسر جهانیان خرسند ز چیست ملت اسلام گشته خوار و نژند
2 جهانیان همه گشتند انجمن وین قوم اگر خود انجمنی داشتند بپراکند
1 مرا بخانه درون کودکی بسن دو سال بود خجسته و فرخ رخ و بدیع جمال
2 دو هفته ماهی کاندر دو سالگی او را ز روی و ابرو باشد دو بدر با دو هلال