- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 درآ تا خرقه قالب دراندازم همین ساعت درآ تا خانه هستی بپردازم همین ساعت
2 صلا زن پاکبازی را رها کن خاک بازی را که یک جان دارم و خواهم که دربازم همین ساعت
3 کمان زه کن خدایا نه که تیر قاب قوسینی که وقت آمد که من جان را سپر سازم همین ساعت
4 چو بر میآید این آتش فغان میخیزد از عالم امانم ده امانم ده که بگدازم همین ساعت
5 جهان از ترس میدرد و جان از عشق میپرد که مرغان را به رشک آرم ز پروازم همین ساعت