1 بمیرم تا ته چشمتر نبینی شرار آه پر آذر نبینی
2 چنانم آتش عشقت بسوجه که از مو مشت خاکستر نبینی
1 شبی کان نازنینم در بر آیو گذشته عمرم از نو بر سر آیو
2 همه شو دیدهٔ مو تا سحرگاه بره باشد که یارم از در آیو
1 ز بوی زلف تو مفتونم ای گل ز رنگ روی تو دلخونم ای گل
2 من عاشق زعشقت بیقرارم تو چون لیلی و من مجنونم ای گل
1 نذونی ای فلک که مستمندم وامو پر بد مکه که دردمندم
2 بیک گردش که میکردی ببینی چو رشته مو بسامانت ببندم
1 چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یکسر مهربانی دردسر بی
2 اگر مجنون دل شوریدهای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بی
1 اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون
2 یکی را میدهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آلوده در خون