هر دم اندیشه ی ان از بابافغانی شیرازی غزل 396

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم

1 هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم صورت او بخیال آرم و نظاره کنم

2 بسکه خون جگرم می شود از دیده روان زهره ام نیست که یاد دل آواره کنم

3 دلم از رشک رقیبان تو صد چاک شود گرنه آهی کشم و پیرهنی پاره کنم

4 من کجا و گل نرگس اگرم دست دهد گریه بر خون دل و زردی رخساره کنم

5 تا کی از بهر دوای صد پاره ی خویش سر بزانو نهم و بیهده صد چاره کنم

6 خون شود همچو فغانی دلم آندم که بخود یاد از همدمی آن بخت خونخواره کنم

عکس نوشته
کامنت
comment