خاک دیگر بر سر مژگان از نظیری نیشابوری غزل 442

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

خاک دیگر بر سر مژگان بی‌غم می‌کنم

1 خاک دیگر بر سر مژگان بی‌غم می‌کنم دست دل می‌گیرم و دریوزهٔ غم می‌کنم

2 در تن از آسودگی خونابه دل تیره شد می‌شکافم سینه و الماس مرهم می‌کنم

3 بی‌غمم بی‌غم، ز من ای دردناکان الحذر مهر از افلاک و تأثیر از دعا کم می‌کنم

4 در دل بی‌لذت من یک سر مو درد نیست از کدورت سور را با آنکه ماتم می‌کنم

5 جز پریشانی نمی‌آرد دماغ از کار من از سحر تا شب حساب زلف درهم می‌کنم

6 سنگ را در دل گره شد گریه از بی‌دردیم خنده از بی‌غیرتی بر اهل عالم می‌کنم

7 وصل را خواهم «نظیری» طوق در گردن نهاد دست دل در گردن شوق کسی خم می‌کنم

عکس نوشته
کامنت
comment