- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خاک دیگر بر سر مژگان بیغم میکنم دست دل میگیرم و دریوزهٔ غم میکنم
2 در تن از آسودگی خونابه دل تیره شد میشکافم سینه و الماس مرهم میکنم
3 بیغمم بیغم، ز من ای دردناکان الحذر مهر از افلاک و تأثیر از دعا کم میکنم
4 در دل بیلذت من یک سر مو درد نیست از کدورت سور را با آنکه ماتم میکنم
5 جز پریشانی نمیآرد دماغ از کار من از سحر تا شب حساب زلف درهم میکنم
6 سنگ را در دل گره شد گریه از بیدردیم خنده از بیغیرتی بر اهل عالم میکنم
7 وصل را خواهم «نظیری» طوق در گردن نهاد دست دل در گردن شوق کسی خم میکنم