-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ایکه در اقلیم دلها حاکم و سلطان توئی جمله عالم یک تن تنها و در وی جان توئی
2 از که جویم انس دل چون مونس جان یاد تست با که گویم درد خود هم غایت درمان توئی
3 گر لب از گفتار بندم هم توئی اندیشه ام ور بنالم از فراقت همدم افغان توئی
4 پرده ها انگیختی بر خلق بهر احتجاب در پس هر پرده دیدم شاهد پنهان توئی
5 قدرتت چوگان و عالم گوی و میدان لامکان فارس چابک سوار شاهد میدان توئی
6 آن و این گفتن مرا عمری حجاب راه بود چون گشادی چشم من دیدم که این و آن توئی
7 گر چه ویران شد دل عاشق ز دردت باک نیست گنج پنهان چون در آن کنج دل پنهان توئی
8 عاشق و معشوق را ای عشق با تو کار نیست ناله یعقوب و حسن یوسف کنعان توئی
9 جان رنجور حسین از تو شفا دارد امید ای خدائی که مفرح بخش رنجوران توئی