اگر پای تو از خط از سنایی غزنوی قصیده-قطعه 171

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

اگر پای تو از خط خطا گامی بعیدستی

1 اگر پای تو از خط خطا گامی بعیدستی بر تخت تو اندر دین بر از عرش مجیدستی

2 وگر امروز طبع تو ز طراری نه طاقستی وگر غفلت ز رزاقی زر فرد آفریدستی

3 ز عشق آن یکی سلطان طاعت شادمان بودی ز رشک آن دگر شیطان شهوت مستزیدستی

4 تو مستی زان نیاری رفت در بازار عشاقان اگر زر بودیی بر سنگ صرافان پدیدستی

5 همیشه این همی خوانی که دست من درین عالم گشاده‌تر ز دست و تیغ سلطان عمیدستی

6 همیشه خواب این بینی که یارب کاشکی دانم سر انگشت من صندوق خلقان را کلیدستی

7 اگر بخت و رضا در تحت رای بلحکم بودی وگر لوح و قلم در دست شاگرد یزیدستی

8 نباشد آنکه تو خواهی و گر نه این چنین بودی همه رو سالکان خواهند گر هر روز عیدستی

9 اگر بودی دلت مشتاق در گفتار بسم‌الله ترا هر دم هزاران نعرهٔ «هل من مزید» ستی

10 وگر عاجز سنایی نیستی در دست نااهلان ز سر سامری عالم پر از پیک و بریدستی

عکس نوشته
کامنت
comment