گر تو طلبی داری ، بیداری از عبدالقادر گیلانی غزل 68

عبدالقادر گیلانی

آثار عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی

گر تو طلبی داری ، بیداری شب‌ها کو

1 گر تو طلبی داری ، بیداری شب‌ها کو با ذکر خدا بودن در خلوت تنها کو

2 آن دوست ، زِ هر ذرّه، خود را به شما بنمود در مشرق و در مغرب، یک دیده بینا کو

3 هرچیز کزو جُستی ، بهر تو مهیا کرد تو هیچ نمی‌گویی کان خالق اشیا کو

4 بسیار گنه کردی از حق تو نترسیدی از ترس عذاب حق ، نالیدن شب‌ها کو

5 چون گویی تو یا الله، گوییم به تو لبّیک این بنده‌نوازی‌ها، جز حضرت ما را کو

6 بر خود نکنی رحم و من بر تو کنم رحمت دستگیر گنه کاران غیر از کرم ما کو

7 بیننده و شنونده ،جز من کس دیگر نِه بی‌سمع و بصر چون من، بیننده شِنوا کو

8 من اوّل و من آخر، من ظاهر و من باطن جمله منم و جز من، یک ذرّه تو بنما کو

9 از غایت پیدایی پنهان بُوَم این دانم پیدای چنان پنهان ، می‌گو که تو آیه کو

10 ذات و صفت اسمم چون خلق به ظاهر کرد هرآن تو بدان بنگر، کان مُظهِر اشیا کو

11 ای دوست، محیی الدّین، می‌گفت که ای عاشق گر تو طلبی داری ، بیداری شب‌ها کو

عکس نوشته
کامنت
comment