-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر علم خرابات تو را همنفسستی این علم و هنر پیش تو باد و هوسستی
2 ور طایر غیبی به تو بر سایه فکندی سیمرغ جهان در نظر تو مگسستی
3 گر کوکبه شاه حقیقت بنمودی این کوس سلاطین بر تو چون جرسستی
4 گر صبح سعادت به تو اقبال نمودی کی دامن و ریش تو به دست عسسستی
5 گر پیش روان بر تو عنایت فکنندی فکری که به پیش دل توست آن سپسستی
6 معکوس شنو گر نبدی گوش دل تو از دفتر عشاق یکی حرف بسستی
7 گوید همه مردند یکی بازنیامد بازآمده دیدی اگر آن گیج کسستی
8 لرزان لهب جان تو از صرصر مرگ است لرزان نبدی گر ز بقا مقتبسستی
9 همراه خسان گر نبدی طبع خسیست در حلق تو این شربت فانی چو خسستی
10 طفل خرد تو به تبارک برسیدی در مکتب شادی ز کجا در عبسستی
11 خاموش که اینها همه موقوف به وقت است گر وقت بدی داعیه فریادرسستی